حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند

درباره من

عرضم به حضورتون که...
امم... نمی‌دونم چی بنویسم! خب بذارین بگم از کجا شروع شد. وبلاگ قبلیمو چند تا آشنا می‌خوندن. منم فرار کردم اینجا. اسمم رو هم عوض کردم که کسی شک نکنه :دی  
خب همونطور که حدس زدین اسمم سمن نیست. حتی دوستی به اسم سمن هم ندارم. مونده بودم چی بذارم اسممو، دست به دامن حافظ شدم. خواجه سمن رو انتخاب کردن. ما هم که رو حرف خواجه اصن حرف نمی‌زنیم.
آدرسو چرا گذاشتم Avonlea؟ چون من عاشق قصه های جزیره ام. شاید ندونین ولی اسم واقعی این سریال هست Road to Avonlea. اونلی شهریه که خیال ال. ام. مونتگمری ساخته توی جزیره پرنس ادوارد. جزیرهه هست واقعا ها! من عاشق اون جزیره، اون شهر کوچیکم. عاشق جانت و اون کیکایی که می‌پخت. عاشق دوچرخه سواری کنار ساحل و اون فانوس دریایی. همیشه دوس داشتم جای فلیسیتی باشم. البته اگه جای فلیسیتی بودم عمرا با گاس پایک ازدواج نمی‌کردم. چی دید تو این پسر واقعا؟ بگذریم حالا. خلاصه اینجوری.
اون موقع که وبلاگو ساختم قرار بود کلی بنویسم و خفن بنویسم و اینا. ولی سرم شلوغ شده تو این مدت و نمی رسم بیشتر از همین گه‌گاهی دو خط شعری که گویای همه چیر است و خود ناچیز...

انی وی، خوش اومدین به اونلی :)
Designed By Erfan Powered by Bayan