حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند

چرت و گذرا

فکر نمیکنم این حد از خیال پردازی طبیعی باشه. منظور عمق و ارتفاع خیالات نیست، زمان انبوهیه که صرف مزخرف چینی در ذهنم میشه.

عملا در دنیای دیگه ای زندگی میکنم. 

رنج بی انتها

دیشب خواب دیدم ترم آخر لیسانسم و نمره های درس ساختار رو زده استاد. همون استاد سخت گیر ناجوری که در واقعیت ترم سه باهاش داشتم درسو. البته فقط نمره های پایان ترمو. شده بودم 15 از 20. که یعنی نمره ام میشد 7.5. در طول ترم سر کلاس نرفته بودم و هیچ تمرینی تحویل نداده بودم و کلا هچ بجز همون 7.5. از شدت استرس داشتم میمردم. همکلاسیام دو تا دوستای دبیرستانم بودن که به واقع نه یک دانشگاه بودیم و نه حتی یک رشته. چرا الان یادم اومد یکیش هم رشته ایم بود ولی تغییر رشته داد :| بعد من با عجز و لابه می پرسیدم به نظرتون منو پاس میکنه؟ یکیشون با وقاحت گفت نه! حالا دارم براش.

Designed By Erfan Powered by Bayan