حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند

تو هرگز نمیای. میای اما به من نمیرسی. میرسی اما رد میشی...

به خودم میام می بینم جلو آینه ایستادم، شال قرمزی که بهم میاد سر کردم، حتی رژ هم زدم.

تو نیومدی و من اومدنت رو تمرین می کنم. بیچاره من... بیچاره من...

Really Black Friday

مرده شور ببره این بامیلو رو. دهنم سرویس شده واسه یه سفارش. 

به روی هیچ کس آغوش دوست بسته مباد

شنیده ام. بین دوست و آشنا دیده ام. اما هیچکدام این طور غمشان به دل ننشت؛ این طور که خوانده ام...

مادری که نیست

پدری که برنمی گردد

نارنجی یوزر فرندلی

بدون شک نارنگی ددلاین رو از دست داده وگرنه حتما تو مسابقه میوه های بهشتی دوم میشد. بعد انار!

تولد دوستم رو هم یادم رفت تبریک بگم.

لاکی که n روز پیش زدم لب پر شده. پالتوم اندازه ام نیست. چکمه ام کهنه شده. عینکم شکسته. موهای دست و پام درومده مثل خرس. دور چشم کبود شده. گلوم میخاره. دوهفته اس سرماخوردم و خوب نمیشم. گزارش آماده نکردم در نتیجه نرفتم استادمو ببینم. آهنگای رو گوشیم مزخرفن. فیلم درست درمون ندارم. کتاب هم. وای فای قطعه. 

ولی چای ارل گری هست هنوز.

۱ ۲
Designed By Erfan Powered by Bayan