حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند

گند زدم و به غایت اندوهگینم...

انصاف نیست من انقدر گیج باشم. ولله انصاف نیست...

به پارسال این موقع فک میکنم...

هر چقدر هم که کلیشه ای شده باشه ولی یه واقعیته که هیچی بهتر از سلامتی نیست.

این ماه تموم بشه...

باید برم برای خودم خرید کنم. یه شال گل گلی. اینطوری مثلا


 و یه لاک خوش رنگ. اوممم. نه ولش کن. حوصله لاک زدن ندارم.

دلم یک آل استار سبز سیدی می خواد. و یک مانتوی چهار خونه. 

حوصله ندارم اما. 

استرس بدترین چیز دنیاس. استرس دارم. هفت سالی هست که میگم این هفته تموم بشه، این ماه تموم بشه... تموم میشه و نمیشه :|

شایدم من بلد نیستم زندگی کنم. حتما همین طوره

:/

مزخرف ترین نوع وابستگیهای انسانی، روابط فامیلی است.

masterpiece

این آهنگ تا اعماق روح آدم نفوذ می کنه...

https://www.youtube.com/watch?v=YfQn4cidHFs

یه صفحه کتاب هم میذارن عکس پروفایل تلگرام. چرا آخه؟

Status میذارید تو WhatsApp که "خدایا داداش گلمو حفظ کن"؟!

خدا تو کانتکت واتس اپتونه؟ 

حرفی داری برو مستقیم بزن خب :|


دلتنگم و با همه کس میل سخنم هست حتی شما دوست عزیز

تعطیلات تموم شد و من اومدم خوابگاه و درجریانید که من وقتی بعد از مدت زیادی از خونه بر می‌گردم چه جوری می‌شم. در همین راستا دو ساعت زانوی غم بغل کردم و بعد هم 3 ساعت با هم فلتی عزیز حرف زدم تا حالم بهتر شد. بعد هم با هم شام خوردیم و هم چنان صحبت کردیم و هنوزم در حال صحبتیم و الان بهترم.

به زودی انقد سرم شلوغ میشه که دلتنگی یادم میره. ایشالله البته :)

تمام 3-4 روز گذشته...

از شدت استرس حالت تهوع دارم و حتی نمیدونم استرسم از چیه!

:|

امروز عموم برای بار سوم در پنج روز گذشته ازم پرسید "درست تموم شد؟"!

:'(

چنان سر دردی گرفتم که همینجور یه جا افتادم. بابام رفت برام قرص گرفت از داروخونه. چه وضعیه آخه روز اول عید :((((

۱ ۲ ۳ ۴ ۵ . . . ۶ ۷ ۸
Designed By Erfan Powered by Bayan