حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند

:'(

هیچ کس مستحق زندگی تو خوابگاه نیست. 

خدایا میشه کمک کنی زودتر خلاص شم؟

پ. ن. باز روز اول خوابگاه بعد از تعطیلات و بغض و لیست کردن تعطیلات پیش رو...

بعدا نوشت: مثل همیشه روز اول رو به علافی سپری میکنم. حتی حوصله چیدن وسایل رو هم ندارم. به سه نفر پی ام دادم و هیچکدوم هنوز جواب ندادن. دارم خودمو با وبلاگ خونی کور میکنم :(

هم اتاقیات رو دوس نداری؟
چرا خوبه. ولی خب تازه باهاش آشنا شدم چون اتاقم عوض شده. 
کلا هم داره درس میخونه :| وقت واسه کارای جانبی نداره زیاد!
Designed By Erfan Powered by Bayan