حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند

واقعا چالش وبلاگی

امروز قرار بود اون روزی باشه که کاملا برای مامانه. 

صبح به مامان کمک کردم وسایل تو کابینتا رو جابه جا کنه که دم دستیا که زیاد لازم میشن تو آشپزخونه پشتی باشن و اونایی که لازم نیستن تو آشپزخونه جلویی. چون ما کلا تو آشپزخونه پشتی زندگی می‌کنیم :))

این پروسه دم دست سازی کلی طول کشید. بعدش ظرفای ناهار رو شستم. می‌خواستم عصر بریم بازار با هم ولی نشد. پنج شنبه بود و زیارت اهل قبور واجب. بعدش هم رفت ختم قرآن و من موندم و حوضم. البته موقعی که مامان نبود، مهمان اومد و من پذیرایی کردم و شام اهل خونه رو دادم و ظرفاش رو شستم که این هم کمک مامان بود در غیابش.

خلاصه که نشد برم خرید یا بشینیم صحبت کنبم ولی من سعیمو کردم :)


با تشکر از جولیک جان که تولدش مبارک باد و مادر جان بهار که روحش شاد :)

Designed By Erfan Powered by Bayan